تفاوت متریک و KPI چیست
تفاوت بین KPI و Metric چیست ؟
بگذارید صحبتم را با یک سوال شروع کنم:
شما چگونه میزان موفقیت و پیشرفت خودتان را در کسب و کارتان مشخص می کنید و اندازه گیری میکنید؟
از خودتان بپرسید اصلا چه اهمیتی دارد که میزان موفقیت را اندازه بگیرم؟ در هر بیزینسی که هستید، صاحب یک شرکتید، دستبافت های خانگی دارید، تدریس زبان انگلیسی یا پخت کیک خانگی دارید، فروشگاه اینترنی یا هر کسب و کاری دیگر فرقی نمی کند، اگر میخواهید در کسب و کارتان رشد کنید و موفق شوید پس باید وضعیت خود را بدانید.
در هر کسب و کاری که هستید باید شاخص ها و معیارهایی داشته باشید تا بتوانید عملکردها، میزان پیشرفت فرآیندها یا هر المان دیگری را اندازه گیری و آنالیز کنید. مشخص کنید کدام شاخص ها در کارتان تاثیرگذار است یا اینکه هر شاخص چقدر تاثیرگذار است.
فرقی نمی کند می خواهید موفقیت و عملکردتان را در مارکتینگ، فروش یا هر جنبه دیگری از کسب و کارتان ارزیابی کنید، در هر صورت اولین گام، مشخص کردن معیارهایی برای سنجش است.
به قول آقای پیتر دراکر : “هر چیزی که اندازه گیری میشود میتواند بهبود یابد.“
بطور مثال تعداد فروش های 3 ماه گذشتهتان چقدر است ؟ تعداد بازدید از پیج اینستاگرام یا وب سایت تان چقدر است ؟ حالا به فرض داشتن پاسخ صحیح این سوالات کدام یک در موفقیت شما تاثیر گذار است ؟
اینجاست که به مفهوم مهمی بنام KPI نیاز پیدا میکنیم. این عبارت کوتاه شده Key Performance Indicator می باشد که به فارسی شاخص کلیدی علمکرد ترجمه شده است.
KPI یا شاخص کلیدی عملکرد چیست ؟
شاخص کلیدی عملکرد یک مقدار قابل اندازه گیری است که نشان می دهد شما در دستیابی به اهداف کلیدی کسب و کار موفق بوده اید یا خیر.
پس KPI دقیقا به اهداف (Objectives) سازمان و کسب و کار شما مربوط می شود. یک KPI خوب باید مانند یک قطب نما عمل کند که به شما و تمام افراد تیمتان نشان دهد در مسیر درستِ دستیابی به اهداف استراتژیک سازمان هستید یا خیر.
۳ ویژگی مهم یک KPI خوب
- داشتن تارگت یا هدف عملیاتی
یعنی باید عددی از قبل مشخص شده برای دستیابی داشته باشد. مثلا مشخص کرده ایم که باید به ثبت شماره موبایل ۲۰۰۰ مشتری برسیم.
- چارچوب زمانی
باید مشخص کرده باشیم که این ۲۰۰۰ مشتری در چه بازه زمانی و با چه جزئیات زمانی باید بدست بیاید. بطور مثال ۵۰۰ مشتری در t1 ، ۱۰۰۰ مشتری در t2 و ۱۵۰۰ مشتری در t3 و …
- مربوط به نتایج کسب و کار
خُب حالا این ۲۰۰۰ مشتری به خروجی و نتیجه سازمان و کسب و کار شما چه ارتباطی می تواند داشته باشد ؟ اگر هدف اصلی شما درآمدزایی است، داشتن این ۲۰۰۰ شماره موبایل می تواند برای شما پول ایجاد کند ؟
مثال دیگری برایتان میزنم:
یک تیم فوتبال برای بدست آوردن جام در مسابقات باید چه چیزی بدست آورد؟
آیا تعداد پاس های موفق می تواند ما را به این نتیجه برساند؟ خیر.
تعداد پاس های موفق بطور مستقیم به نتیجه مورد نظر، ارتباطی ندارد، پس معیار دیگری بنام امتیاز که خود از معیارهای دیگر مثل تعداد گلِ زده و … بدست آمده است مورد نیاز است. امتیاز در این مثال می تواند یک KPI باشد زیرا میزان نزدیک شدن ما به هدف اصلی را نشان می دهد.
متریک چیست و چه تفاوتی با KPI دارد؟
معیار یا شاخصی که یک فرآیند، پروژه یا یک وظیفه ای(Task) را ارزیابی می کند را Metric می گوییم و می تواند هر کدام از ویژگی هایی که برای KPI شمردیم را نداشته باشد. بطور مثال تعداد لایک های پست اینستاگرام شما می تواند یک متریک باشد. یا رتبه وبسایت شما در گوگل می تواند یک متریک در مباحث سئو باشد.
اما نکته مهم اینجاست که آیا تعداد لایک ها، رتبه وب سایت یا تعداد فروش شما می تواند شما را به اهداف اصلی کسب و کارتان برساند؟ وب سایتی که رتبه خیلی خوبی داشته باشد اما درآمدی برای ما ایجاد نکند چه ارزشی دارد؟ تعداد لایک و فالوور بالا اگر سفارش جدیدی برای ما ایجاد نکند به چه دردی می خورد؟
پس زمانی به یک شاخص می توانیم بگوییم KPI که ما را به سمت اهداف استراتژیک سازمان هدایت کند.
رابطه Metric با KPI چگونه است ؟
رابطه خوبی دارند 😊
هر آنچه را که بتوان اندازه گرفت متریک می گوییم ولی الزاما KPI نیستند. در اصل متریک ها دست به دست هم میدهند تا KPI ها را شکل دهند و سازمان خویش را کنند آباد و از طریق آن بتوان میزان رسیدن به اهداف استراتژیک سازمان را اندازه گیری کرد.
هر KPI می تواند یک متریک باشد ولی هر متریک یک KPI نیست.
خطر! دقت کنید!
امروزه با توجه به گسترش و پیشرفت ابزارهای مختلف اندازه گیری بویژه در زمینه دیجیتال مارکتینگ، متریک های بسیار بسیار زیادی را می توان تعریف کرد. اصلا هر چیزی را بتوان اندازه گیری کرد یک متریک است. مثلا مشتری من در حین مذاکره چند بار پلک زد ؟ (جهت مزاح)
حالا خطر کجاست ؟ خطر زمانی بوجود می آید که شما هر چیزی را بخواهید اندازه بگیرید، بدون اینکه دقت کنید آن متریک برای شما چه منفعتی خواهد داشت. پس فقط باید چیزهایی را اندازه گرفت که در کسب و کار ما تاثیر گذار باشد و در تصمیم سازی های بیزینسی ما موثر واقع شود. فقط به شاخص هایی اهمیت دهیم که استراتژیک باشند و ما را به سمت اهداف استراتژیک هدایت کند.
به قول معروف “اگر همه چیز را اندازه گیری کنید در اصل انگار هیچ چیزی را اندازه گیری نکرده اید.”
خب اگر بخواهیم یک بار دیگر بطور خلاصه تفاوت متریک و KPI را بدانیم باید بگوییم هر شاخصی را بتوانیم اندازه گیری کنیم متریک می گوییم اگر این متریک یا ترکیبی از این متریک ها میزان موفقیت ما در رسیدن به اهدافمان را نشان دهند به آنها KPI می گوییم.
امیدوارم از خواندن این مطلب لذت برده باشید. زیر همین پست نظرتان را در باره متریک و KPI بنویسید و بگویید در کسب و کار شما چه شاخص هایی می تواند بعنوان KPI در نظر گرفته شود.
لبتون خندون
جیبتون پرپول
علیرضا برزگر 😉
دیدگاهتان را بنویسید