تجربه خرید مشتری

چرا مشتری از ما خرید می‌کند؟

از حدود 50 نفر پرسیدم آخرین چیزی را که خریده اید چیست و از کجا خریده اید و چرا از آنجا خریده‌اید؟

کالاها متنوع بودند ولی علت خرید آنها از فروشگاه مد نظرشان وجه اشتراک زیادی داشتند. تصمیم گرفتم پاسخ‌های آن‌ها را با شما به اشتراک بگذارم تا با هم درسی حتی کوچک از آن یاد بگیریم.

اما چه درسی باید از این مطلب بگیرید؟

اگر فروشنده کالا یا خدماتی هستید به این جملات به دقت نگاه کنید و حتی بارها آن‌ها را بخوانید. ببینید مشتریان به چه نکاتی در خرید دقت کرده اند و چه چیزی باعث خرید آن‌ها شده است. سعی کنید آنچه را می‌توانید در سیستم فروش‌تان پیاده سازی کنید و اگر به تغییری در خودتان یا فروشگاهتان نیاز است، تنبلی نکنید و آن را اعمال کنید.

یک درخواست کوچک از شما در آخر از شما می‌خواهم این مطلب کوچک ولی دارای نکات آموزنده را با دوستانتان به اشتراک بگذارید و حداقل برای ۲ نفر لینک آن را ارسال کنید.

آنلاین بودن (داشتن فروشگاه اینترنتی یا پیج اینستاگرام فعال)
کاردرست بنظرم اومد (ایجاد حس اعتماد در مشتری)
وبسایت فروشگاهی داشتن و بهتر تونستم اعتماد کنم و راحت تر خرید کردم
فقط اونجا میتونستم گیر بیارم (انحصار محصول و گاهی ارائه تخصصی یک کالای خاص)
همکار بودیم (اعتماد و پیش زمینه فکری مثبت)
آشنایی از قبل (اعتماد و پیش زمینه فکری مثبت)
قیمت مناسب
تنوع
چون ضمانت داشت (ضمانت بازگشت یا تعویض این روزها خیلی میتونه کمک کننده باشه و مقاومت مشتری رو برای خرید از شما کاهش میده)
راحت آورد در خونه (نوع ارسال و تحویل کالا به مشتری در راحت ترین حالت ممکن)
مقرون به صرفه تر (قیمت مناسبتر، البته این مورد همیشه گزینه مناسبی برای کسب و کار نیست!)
قیمت مناسب
از نزدیک ترین جای ممکن خریدم (فروشگاه‌های لوکال و محله‌ای باید به منطقه خود اطلاع رسانی کرده باشن- آگاهی از برند)
نصب در محل (یک مزیت رقابتی برای فروش برخی کالاها و خدمات مثل دزدگیر ، کارواش و …)
فروشنده مودبی بود (ویژگی‌های شخصیتی فروشنده عامل بسیار موثری در ترغیب مشتری است)
توی پیجش قیمت داشت و معطل جواب ادمین نبودم (برخلاف عده ای که فکر میکنند اگر دیر پاسخ دهند یعنی ما فروش زیادی داریم، سریع پاسخ دادن در پیج‌های فروشگاهی بسیار مهم است و می‌توانید فرصت بررسی رقبای دیگر را از مشتری بگیرید.)
ادمینش خیلی مهربون و با حوصله بود (ویژگی‌های شخصیتی فروشنده)
خودش پست اون جنس مورد نظرم رو برام فرستاد ، نگفت برو خودت بگرد بین پست ها (در نظر گرفتن راحتی کاربر و عدم ایجاد اصطکاک در سرسره‌ای که مشتری می‌خواهد سُر بخورد و متقاعد شود)
همون موقع عکس گرفت از محصول برام فرستاد (ایجاد حس اعتماد بیشتر، سرعت و کیفیت پاسخ گویی بالا به مشتری)
قبل از اینکه به تمام سوال هام جواب بده سریع شماره کارت نفرستاد! (دقت به زمان درست برای اعلام قیمت و شماره کارت ، ارتباط مناسب با مشتری در پاسخ دادن به تمامی سوالات او)
دوستم بود میشناختمش (نگرش مثبت از قبل به فروشنده و اعتماد به او)
مغازه دوستم بود (نگرش مثبت از قبل به فروشنده و اعتماد به او)
چون فقط اونجا پیدا کردم (انحصار محصول و گاهی ارائه تخصصی یک کالای خاص)
بخاطر اینکه دیگه مشتری شون شدم و جنس‌شون مرغوبه (کیفیت مناسب محصول و همچنین سخت بودن تست فروشگاه جدید)
یکی از دوستام معرفی کرده (معرفی توسط دیگران یا همان تبلیغات دهان به دهان بشدت در فروش موثر است)
عنوان دوره منو جذب کرد (تاثیر تیتر یا عنوان)
چون جوون بود و مغازه هم کوچیک بود (حمایت)
فقط اونجا داشت (انحصار محصول و گاهی ارائه تخصصی یک کالای خاص)
یه جایی میخواستم که همه چی رو با هم سفارش بدم (تکمیل بودن سبد کالا برای مشتری که باعث سهولت در خرید او می شود)
یکی از اطرافیانم که حرفه ای بود پیشنهاد داد (اعتماد به فرد متخصص و گفته های او)
ارزون تر و تنوع محصول بالاتر بود (قیمت و تنوع)
نزدیک مون بود و مسافتش نزدیک بود (مزیت و تخصص در مکان برای فروشگاه‌های لوکال و محلی)
رفتم اونجایی که میدونم داره (سخت بودن تست کردن فروشگاهی جدید، رجوع به گزینه‌های اول ذهن)
چون بهش اعتماد دارم و دوستم هست ( اعتماد و نگرش مثبت قبلی نسبت به فروشنده)
طراحی شون جذبم کرد (نقش طراحی و بسته بندی در متقاعد کردن مشتری)
چون یک فروشگاه معتبر و شناخته شده بود و میتونم پیگیری کنم (ایجاد اعتبار و اعتماد در مشتری و راحت کردن خیال او برای اتفاقات بعد از خرید)
چون خاله ام گفته بود و همچنین از مشتری های قدیمیش هستیم (تاثیر تبلیغ دهان به دهان، وفاداری به فروشنده و احتمالا سخت بودن تست کردن فروشگاه‌های جدید)